در روزهایی که بندر شهید رجایی شاهد یک فاجعه انسانی است، رفتار برخی از شرکتهای پتروشیمی و صنعتی کشور، جای پرسشهای جدی باقی گذاشته است. شرکتهایی که خود درگیر بحرانهای مالی، بدهیهای انباشته، حقوق معوقه کارگران و حتی حوادث ناگوار در سایتهایشان هستند، امروز در صف اول اطلاعیههای همدردی ظاهر شدهاند و مدعی مشارکت در یاریرسانی به بندرعباساند.
واقعیت این است که بخش قابل توجهی از این رفتارها، نه از دغدغهی انسانی بلکه از تلاش برای سفیدسازی چهرهی خدشهدارشان ناشی میشود. تجربههای مشابه پیشین نشان میدهد که برخی از این شرکتها، هزینههای قابل توجهی را صرف تبلیغ اقدامات خیریهی خود کردهاند، در حالی که تعهدات بدیهیشان به کارکنان و پیمانکاران را به فراموشی سپردهاند.
رفتار امروزی بسیاری از برندها در چارچوب چیزی به نام “مسئولیت اجتماعی شرکتی” تعریف میشود، اما در عمل، این مفهوم به ابزاری برای دیده شدن برند و نه رفع مشکلات واقعی جامعه تبدیل شده است. به بیان سادهتر، شرکتها مسئولیت اجتماعی را فقط تا جایی قبول دارند که سودآوری و تبلیغات مثبت در پی داشته باشد.
در ماجرای بندر شهید رجایی نیز، در شرایطی که بسیاری از پرسنل و پیمانکاران شرکتهای حوزه پتروشیمی ماهها حقوق خود را دریافت نکردهاند و در مواردی با جان خود بهای بیتوجهی به ایمنی را پرداختهاند، صدور اطلاعیههای همدردی بیش از آنکه نشانهی مسئولیتپذیری باشد، جلوهای از ریاکاری مدرن است.
مسئولیت اجتماعی واقعی، در سکوت و عمل معنا مییابد: در پرداخت به موقع حقوق، در ایمنسازی سایتها، در تسویهی بدهیهای انباشته به پیمانکاران و در صیانت از جان نیروی انسانی.
تا زمانی که این اصول رعایت نشوند، اطلاعیههای رنگارنگ چیزی بیش از “کرهگیری مدرن” نیستند؛ تلاشی برای پنهان کردن حقیقت تلخی که در پشت چهرهی بزکشدهی برخی برندها نهفته است.
امروز بیش از هر زمان دیگری، ضرورت دارد که نهادهای ناظر و رسانهها، نه به شعارها، که به کارنامهی واقعی عملکرد این شرکتها توجه کنند.
مسئولیت اجتماعی، یک تعهد واقعی به مردم است، نه یک فرصت تبلیغاتی.
دیدگاهتان را بنویسید